امروزه کشورهای توسعه یافته، درجهت آموزش هرچه بهتر کارآفرینی، سرمایهگذاریهای زیادی انجام دادهاند … تعداد دانشگاهها و آموزشگاههایی که کارآفرینی را به روش اصولی آموزش میدهند، روز به روز بیشتر شده و شناخت درست از کارآفرینی و اجرای صحیح آن، به معنای واقعی، راز پیشرفت بنگاههای اقتصادی در این کشورها میباشد.
متأسفانه در کشور ما ایران، به تعریف درست کارآفرینی و آموزش آن، توجه زیادی نشده است. کارآفرین با صاحب یک کسب و کار و یا یک صنعتگر تفاوت زیادی دارد. باید قبول کرد که تعریف صحیح کارآفرین با مدیر یک نساجی و تولیدکنندۀ پوشاک و لوازم چوبی متفاوت است. در کارآفرینی سخن از نوآوری و اختراع است، نه تولید کالا و محصولاتی که میتواند در هرجای دیگری هم تولید شود. کارآفرین دائما به دنبال نوآوری میباشد و میتوانیم او را به یک کاپیتان صنعتی تشبیه کنیم.
انگیزه های کارآفرین
انگیزههای کارآفرین میتواند اقتصادی و روان شناختی باشد و وابستگیاش به سنتها و روش هایی که در گذشته انجام میشده، بسیار کم است. کارآفرین بیشتر تمایل دارد تا روش های گذشته را کلاً متحول کرده و سبکهای جدیدی را جانشین آن روشها کند… به همین دلیل است که دائم به دنبال ساختن و تغییر دادن است. انگیزۀ او صرفاً ثروتمند شدن نیست، بلکه آرزو دارد برای خودش یک پادشاهی اختصاصی درست کند. کارآفرین ترجیح میدهد تا در میدان تجارت و اقتصاد، با تمام توان بجنگد، پیروز شود، برتری خودش را به دیگران نشان دهد و امپراتوریهای دیگر را نیز فتح کند… برای این شخص/ پیروزی، ایجاد و تولید محصولات به روز و جدید لذت بخش است و برای بدست آوردن این لذت، حاضر است تا با ریسکهای متعددی روبرو شود.
ورود مجموعۀ جدیدی از کارآفرینان و جایگزین شدن آنها در مجموعهای دیگر، تغییری اجتماعی را شکل میدهد که به جایگزینی و رفت و آمد انسانها در یک هتل، بیشباهت نیست. طبقات بالای هتل، کارآفرینان موفق تر هستند که کارآفرینان جدید دائماً جایگزین آنها میشوند.
کارآفرینی در کشورهای توسعه یافته
کارآفرین ها در کشورهای توسعه یافته برای نوآوریهایی همچون: ایجاد یک کالای جدید – ابداع روش جدید تولید – گشودن بازارهای غیرمشابه با بازارهای کنونی – دستیابی به منبع جدیدی از مواد اولیه و تغییر در سازماندهی صنایع، اهمیت زیادی قائل هستند. شکل گیری بنگاهها و شرکتهای جدید نیز با همین دیدگاه نوآورانه پیش میرود. این شرکتها در ادامۀ مسیر فعالیت شرکتهای قبلی نیستند، بلکه موازی آنها ایجاد میشوند. مثلاً، راه آهن حاصل فعالیت و نوآوری درشکه رانهای قدیمی نبود.. راه آهن یک اندیشۀ جدید بود که به موازات سیستم حمل و نقل قدیمی پدید آمد و جای آن را گرفت. بدین ترتیب شرکتهای جدید در کنار واحدهای اقتصادی قدیم شکل میگیرند و در شکل گیری این بنگاه ها، سهم سرمایه و سرمایهگذاری بسیار پُررنگ است.
باید به این نکته توجه داشت که اعتبار در اقتصاد، چیزی نیست جز خلق پول به امید آینده.. پولی که در حال حاضر وجود ندارد، ولی باید امیدوار بود که در آینده تولید شود و به چرخۀ اقتصادی برگردد. خیلی از کشورها با این روش اقتصادی به سرعت پیشرفت کرده اند. نیروی عظیم کارآفرینی و سیستم مالی پشتیبان آن، که با فراهم کردن منابع مالی، راه را برای کارآفرینی هموار میکند، عامل پیشرفت کشورهای اروپایی و به خصوص ایالات متحدۀ آمریکا بوده است.
سرمایه گذاری بر روی ایده های کار آفرین و حمایت از کارآفرینان
کارآفرین کسب و کار جدیدی را برپا میکند که میتواند به ایجاد اشتغال و توسعۀ اقتصادی کمک کند. بنابراین برای رسیدن به این نوع از توسعه و رشد اقتصادی، شرکتها و اشخاصی باید باشند که با قدرت ریسک پذیری، حاضر به تأمین سرمایه و پذیرفتن خطر توسعۀ کسب و کارهای جدید را داشته باشند.. و در صورت شکست فعالیت کارآفرین، ضرر و زیانهای اقتصادی آن را به جان پذیرا باشند.
بازارهای سرمایهداری و پولی، تصمیم میگیرند که کدام ایدۀ کارآفرینی توجیه اقتصادی و ارزش حمایت و پشتیبانی مالی را دارد. آنها هستند که اعتبار را میان کارآفرینان توزیع میکنند. سرمایهگذاری مجدد، از طریق سود حاصل از فعالیت تولیدی های قبلی به دست نمیآید، بلکه از طریق توسعۀ کسب و کارهای جدید و تأمین سرمایه از طریق بازارهای مالی و پولی بدست میآید و چنین بازارهایی در بسیاری از موارد این کار را از طریق توسعۀ اعتبار انجام میدهند.
امروزه در اقتصاد، تغییرات با سرعت زیادی در حال انجام است.. پس ما زمانی میتوانیم موفق باشیم که قابلیت تطبیق با این تغییرات را داشته باشیم. بنابراین ما باید بودجۀ بالایی را صرف آموزش کارآفرینها کرده و این را قبول داشته باشیم که فناوری پیشرفته و توسعۀ کارآفرینی، برای تأمين نيازهای کشور و دستيابی به توسعۀ اقتصادی و رونق تولید، از ضرورت بالایی برخوردار میباشد.
استفاده از این متن و کپی آن با ذکر منبع و لینک، بلامانع است.